گیلان شهر /رویداد۲۴ لیلا فرهادی: کریستیانو رونالدو بازیکن پرتغالی تیم النصر عربستان سعودی برای بازی مقابل تیم پرسپولیس در رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا وارد تهران شده است. استقبال پرشور مردم ایران از این ستاره فوتبال واکنشهای متفاوتی در پی داشت. بسیاری صحنه بالا رفتن مردم از تپههای سعادتآباد برای رسیدن به هتل محل اقامت رونالدو و دویدن پشت سر اتوبوس حامل بازیکنان النصر را تحقیرآمیز تلقی کردند و برخی آن را طبیعی خواندند.
صحنههایی که در تهران خلق شد به زعم رسانههای جهان، «نادر»، «دیوانهوار» و «هیجانزده» بود. هرچند توصیف رسانهها در مورد استقبال مردم ایران از رونالدو نسبت به موارد مشابه، اغراقآمیز است، اما به این معنی نیست که جهان به دیدن چنین صحنههایی عادت نداشته باشد.
استقبال از رونالدو فقط در ایران زیاد بود؟
در مورد رونالدو این صحنهها به کرات دیده شده است. استقبال از او در مادرید، ژاپن و حتی هنگام ورود به عربستان دست کمی از استقبال پرشور ایرانیها نداشت. شاید تفاوت عمده در نظم ورود بود نه رفتار هواداران وگرنه هواداران در همه جای جهان انتظار دارند بتوانند با استار محبوبشان عکس بگیرند یا با او دست بدهند.
شاید بتوان ادعا کرد که رونالدو معروفترین انسان زنده روی زمین است. اگر معیار شهرت را تعداد دنبالکنندگان یک فرد در پرطرفدارترین شبکه اجتماعی جهان یعنی فیسبوک قرار دهیم، کریستیانو رونالدو با بیش از ۱۶۲ میلیون دنبالکننده در حال حاضر معروفترین شخصیت جهان است. در درجه دوم، فوتبال محبوبترین ورزش جهان است و رونالدو گرانترین بازیکن این ورزش، بنابراین طبیعی است که معروفترین انسان جهان در شهر ۱۵ میلیونی تهران و کشور ۸۵ میلیونی ایران، دستکم چند هزار طرفدار پر و پا قرص داشته باشد که چند صدنفر آنها حاضر باشند خودشان را برای دیدن ستارهشان به هتل اسپیناس برسانند.
به گزارش رویداد۲۴ آنچه در ماجرای رونالدو و «فن»هایش در تهران اهمیت دارد این است که چرا برای بسیاری از ایرانیها، دیدن این تصاویر آزاردهنده بود؟
«تام پین» نویسنده کتاب «شهرت: آنچه کلاسیکها درباره فرقه افراد مشهور به ما میگویند» یک تئوری را طرح کرده و گفته «افراد مشهور دست به قربانی کردن خودشان میزنند تا نه تنها از این طریق شهرتشان را بیشتر کنند بلکه به مثابه مسیح و قدیسان، با قربانی کردن خودشان به مقام خدایی برسند.»
از این منظر رابطه «فن» با «سلبریتی» مانند رابطه یک مصرفکننده است. اگر پین درست بگوید، مردم عادی از افراد مشهور برای مقاصد خودشان استفاده میکنند. آنها افراد مشهور را، افراد واقعی نمیدانند بلکه به عنوان چیزی در حال وقوع شناسایی میکنند که آنها ناظر منفعلش هستند در نتیجه از آنها مانند ابزار استفاده میکنند نه هدف.
در این جا یک تحلیل درباره رفتار هواداران رونالدو (به مثابه ابزاری برای نمایش آنچه خودشان میخواهند یا تصور میکنند) بسیار پرتکرار بود؛ اکثرا رفتار هواداران را به وضعیت کشور و انزوای سیاسی ایران در جهان نسبت دادهاند. شاید این قیاس معالفارق باشد، اما حضور «شان پن» بازیگر سرشناس آمریکایی در ایران در سال ۲۰۰۵ (دولت خاتمی) یا سفر «ژولیت بینوش» بازیگر معروف فرانسوی به تهران در سال ۸۶ هیچ کدام به خلق صحنههایی نظیر صحنه استقبال از رونالدو یا حتی به یک هزارم چنین استقبالی منجر نشد.
از دید بسیاری از تحلیلگران، دلیل استقبال پرشور از رونالدو، احساس تحقیری است که ایرانیان از انزوایشان در جهان میکنند. این احساس انزوا یک بار در سال ۱۳۹۶ به «سلفی حقارت» نمایندگان مجلس با خانم موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا (که نمادی از خوشحالی مردم ایران از بازگشت ایران به جهان به واسطه برجام بود) منجر شد. همین احساس سالها پیش به خلق تصویر تاریخی صفهای طولانی مردم شوروی پشت در اولین شعبه مک دونالد در مسکو منتهی شد.
صبح روز ۳۱ ژانویه ۱۹۹۰، صدها شهروند شوروی مقابل در اولین شعبه رستوران زنجیرهای آمریکایی مک دونالد در مسکو صف کشیده بودند. این تصویر قبل از فروریختن دیوار برلین، صدای فروپاشی شوروی را به جهان رساند.
گفته میشود اولین شعبه مک دونالد برای ۶۳۰ موقعیت شغلی، ۲۷ هزار درخواست استخدام دریافت کرد. این در حالی است که دستمزد اعلام شده برای کارگران درست همان میانگین دستمزد در شوروی بود و چیزی بیشتر از آن عاید یک کارگر روس نمیشد.
اولین شعبه مک دونالد در میدان پوشکین مسکو با یک شعار تبلیغاتی افتتاح شد: «اگر نمیتوانید به آمریکا بروید، به مک دونالد مسکو بیایید.» اگر صف طولانی را ملاک قرار دهیم، میلیونها شهروند شوروی به این پیشنهاد لبیک گفتند.
سالها بعد زمانی که مکدونالد و دیگر نمادهای سرمایهداری در اعتراض به حمله روسیه به اوکراین بساطشان را از مسکو جمع کردند بسیاری از تحلیلگران یک تفسیر را ارائه کردند و آن اینکه جهان نسبت به تصویر تاریخی صفهای طویل پشت مکدونالد دچار کجفهمی شده است.
صف مک دونالد در روسیه
«فیونا هیل» که در دهه ۱۹۸۰ در روسیه دانشجو بوده و بعدها به سمت مدیریت ارشد حوزه اروپا و روسیه در کاخ سفید گماشته شده یکی از شاهدان ماجرای افتتاح اولین شعبه مکدونالد است. او سال ۲۰۲۰ در گفتگو با گاردین گفته «مردم ماجرای مکدونالد را بد فهمیدند. روسها نمیخواستند آمریکایی باشند، و حتی نمیخواستند مثل آمریکاییها باشند؛ بلکه همان چیزهایی را میخواستند که جهان از آن بهرهمند بود: شلوار جین، سیگار، آدامس و همبرگر.»
این همان چیزی است که شاید تاریخ در تفسیر ماجرای استقبال از رونالدو باید به آن توجه کند. هواداران ایرانی با هجوم به سمت هتل یک فوتبالیست مشهور دو پیام را در کنار ابراز علاقه مخابره کردند؛ یک اینکه ما هم مثل همه مردم جهان فوتبال را دوست داریم و مثل همه مردم جهان فوتبالیستهای معروف را میشناسیم و حتی مثل آنها میتوانیم طرفدارشان باشیم.
دو اینکه فقدان حضور چهرههای مشهور در ایران به دلایل مختلفی نظیر هشدارهای پی در پی دولتها به شهروندانشان بابت عدم سفر به ایران (از ترس گروگان گرفته شدن) سبب شده ما (هواداران ایرانی) به دیدن چهرههای مشهور عادت نداشته باشیم. در نتیجه دیدن یکی از آنها در خیابانهای تهران را باید غنیمت بشماریم، چون معلوم نیست نفر دوم چه کسی باشد و چه زمانی پایش به پایتخت برسد.