گیلان شهر /اینجا بخوانید/خبرآنلاین نوشت: حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی درباره تاثیر روی کارآمدن رئیسجمهور دموکرات یا جمهوریخواه بر مناسبات ایران و آمریکا، گفت: کل مناسبات روابط آمریکا با ایران بر سر دو سیاست قابل تفسیر است؛ سیاست فشار حداکثری که ترامپ در پیش گرفته بود و سیاستی که بایدن در پیش گرفت. سیاست بایدن در ابتدای شروع ریاستجمهوری، سیاست فشار بود اما به تدریج به سمت سیاستهای ارائه مشوقها برای مذاکره با ایران پیش رفت.
بخش هایی از گفت و گوی فلاحت پیشه را در ادامه می خوانید:
- من معتقد هستم که چه ترامپ و چه بایدن روی کار بیایند، آمریکا دوباره به سیاست فشار حداکثری بازگشته و نباید منتظر ماند که چه کسی در کاخ سفید برای انتخابات آینده رای خواهد آورد. حتی بایدن هم به همان سیاستهای ابتدایی خودش در برابر ایران بازگشته است و تهران و واشنگتن فرصت توافق را از دست دادهاند.
- تحمیل خط قرمزهای آمریکا به ایران از طریق قدرتهای نزدیک است. لذا، در سطوح بالاتر مشاهده میکنیم که آمریکاییها، یکسری گشایشهای تجاری را در برابر چین میپذیرند و حتی اجازه خرید نفت ایران را به پکن میدهند تا حافظ خط قرمزهای برنامه هستهای ایران شوند.
- همین سیاست در برابر روسها است، حتی آمریکا اطمینان بیشتری به آنان دارد چرا که مسکو سوابق متعددی از فروش ایران به کشورهای غربی و آمریکا دارد. آمریکاییها میدانند که روسیه از موانع اصلی ایران برای رسیدن به فناوری نظامی هستهای است؛ زیرا اگر تهران به چنین فناوری برسد در درجه اول به استقلال بیشتری نسبت به روسها دست پیدا خواهد کرد.
- روسها که به دنبال ایران وابسته هستند، حاضر نیستند که تهران مولفههای قدرت خود را تقویت کند، کمااینکه در هر اقدامی علیه آنچه عمق استراتژی ایران صورت میگیرد، روسها نقش بازیگر خاموش ولی راضی را بازی میکنند. آنان نمیخواهند با ایران قوی همراه باشند و اگر روزی با غرب بر سر اوکراین مذاکره کنند؛ ایران یکی از کارتهای مبادله فروش روسها به غربیها خواهد بود.
- اینها واقعیتهایی است که وجود دارد و کشور ما بسیاری از فرصتهای پیشبرد منافع ملی خودش را با استقلال از همه قدرتها از دست داد. به ویژه در مسئله جنگ اوکراین، اگر تهران برجام را احیا میکرد، هم وابستگی به روسها کمتر میشد، هم آسیبپذیریاش در مقابل قدرتهای غربی کمتر می شد.
- متاسفانه این فرصت از دست رفت ولی اینکه الآن باید چه کاری انجام داد؟ واقعیت این است که تنها طرحی که در منطقه در حال حاضر وجود دارد، طرح نتانیاهو است. او سعی میکند که مسیر تحولات را به سمت جنگ با ایران پیش ببرد. اظهاراتی که در ایران مطرح میشود، میتواند در خدمت مولفههای امنیتی قرار بگیرد اما باید مراقبت کرد که چنین مواضعی مورد سوءاستفاده نقابداران حجتیه قرار نگیرد.
- هرگاه بحث جنگهای آخر زمانی میشود، متاسفانه مشاهده میکنیم که معنای آن بازی کردن در میدان نتانیاهو است، معتقد هستم که هیچ جنگ مقدسی فراتر از مرزهای ایران وجود ندارد که کشور را در آن گرفتار کنیم. ایرانیها ۸ سال از مرزهای خود دفاع کردند و جنگ با عراق یک دفاع مقدس بود ولی هیچ جنگ مقدسی فراتر از مرزهای ایران نمیبینم.
- به نظر من جنگ اوکراین یک جنگ کاملا بیارتباط با ایران است. تهران میتوانست در موضوع اوکراین تیزهوشانهتر عمل کند اما این روسها بودند که منافع خودشان در اوکراین را پیش برده و ایران را بازیچه کردند.
- نتانیاهو به عنوان یک جریان حریدی و جنگهای آخر زمانی صهیونیستها، آرمانهای آخر زمانی را به منافع شخصی خودش گره زده است. نتانیاهو میداند که اگر فردا جنگ پایان پذیرد، اولین کسی که محاکمه میشود، او است. لذا، قبل از اینکه جنگ با غزه تمام شود، او جنگ با لبنان را شروع کرد. هدف او کشاندن جنگ به سمت ایران است.
- همین که اولین چالشها شکل گرفت، به پایگاهها و نیروهای نزدیک به ایران، حمله شد. بر همین اساس، نتانیاهو خوشحالترین شخص در منطقه محسوب میشود، چون تحولات در راستای سیاستهای او حرکت میکند. من معتقد هستم آمریکاییها در درجه اول از افتادن در دام نتانیاهو پیرهیز می کنند؛ زیرا هر گونه جنگی که شکل بگیرد به خصوص که یک طرف آن ایران بوده و شروع آن از طرف آمریکا و اسرائیل باشد، مدیریت آن در انحصار آمریکا و اسرائیل باقی نخواهد ماند.
- هشدارهایی که در ایران درباره قابلیتهای نظامی و هستهای ایران، داده می شود بیشتر هشدارهای بازدارنده بوده و در حد بازدارنده بودن قابل دفاع است؛ به شرطی که چنین موضوعی مورد سوءاستفاده جریانات جنگ طلب قرار نگیرد.
- معتقد هستم که ایران و آمریکا فرصت احیای دیپلماسی را از دست دادند و حتی توان حفظ میز قرمز مسقط را هم نداشتند. لذا، کشورهای دیگر معادلات ایران و آمریکا را تنظیم میکنند و منافع آنان تداوم تنش تهران و واشنگتن است. تا زمانی که ایران و آمریکا بر سر منافع دو طرف رفع تنش نکنند، بازیگران ثالثی مانند نتانیاهو این روابط را تنظیم میکنند. سیر کلی به سمت تنشزدایی حرکت نمیکند و به سمت افزایش تنش حرکت میکند.
- من هم معتقد هستم که ایران به توانایی بمب هستهای دست پیدا کرده است؛ به عنوان کسی که هم در سفر خارجی و هم در برابر برنامه هستهای ایران صاحب مسئولیت بوده است، این اظهارات در حد هشدار دو فاکتور و بازدارنده، قابل دفاع است.
- اما نباید اجازه داد که چنین مواضعی در خدمت طرفداران جنگهای آخرالزمانی در میان صهیونیستها و نقابداران حجتیه در ایران قرار بگیرد؛ زیرا شاخصهای موجود در دنیای امروز به حدی نیست که ایران را درگیر جنگ کند. آنچه بیشتر وجود دارد در ساختارهای دیپلماتیک قابل حل است.