درواقع «قلعه رودخان» نامی است که به «یک روستا»، «یک رودخانه» و بهاشتباه به «یک کوه» و «یک قلعه» اطلاق میشود. برای فهمیدن این تقسیمبندی کافی است بگوییم: «روستای قلعه رودخان»، «رودخانه قلعه رودخان»، «کوه قلعه رودخان» و نهایتاً «قلعه یا دژ قلعه رودخان».
وجهتسمیه «قلعه رودخان» چیست؟
«قلعه رودخان» یک اسم مکان و از اسامی خاص است و همانطور که میدانیم اسامی خاص قابل ترجمه نیستند و در ترجمه بایستی بهصورت کامل و با همان واج آواییها نوشته شوند؛ یعنی نمیتوان «قلعه رودخان» را دو اسم مجزای «قلعه» و «رودخان» در نظر گرفت، متأسفانه مشاهده میشود که در ترجمه انگلیسی از اسم «قلعه رودخان» این اشتباه فاحش صورت گرفته و از عبارت مجعول «Castle Roudkhan» به معنای «قلعه رودخان» استفادهشده است درواقع ترجمه صحیح انگلیسی برای «دژ قلعه رودخان» عبارت «Ghaleroudkhan Castle» است، این اشتباه در ترجمه فارسی نیز صورت گرفته است.
متأسفانه مشاهده میشود که در ترجمه انگلیسی از اسم «قلعه رودخان» این اشتباه فاحش صورت گرفته و از عبارت مجعول «Castle Roudkhan» به معنای «قلعه رودخان» استفادهشده است درواقع ترجمه صحیح انگلیسی برای «دژ قلعه رودخان» عبارت «Ghaleroudkhan Castle» است.
قلعه رودخان، فارسی شده کلمه تالشیِ «قَلَه روخون = قَلَرْخون» است اما برای دانستن وجهتسمیه قلعه رودخان یا قَلَه روخون باید با آدابورسوم و فرهنگ مردمان تالش زبان آشنا بود.
درگذشته مردمان تالش عموماً عشایر و کوچنشین بودند یعنی زندگی شبانی همراه با ییلاق و قشلاق داشتند، آنها بهجای واژه ییلاق، از واژه تالشیِ «گْرْیَه» و بهجای قشلاق از واژه نامآشنای «گیلون¹» استفاده میکردند.
بهطورکلی تالشها به دشتهای پهناور و پر علف در بالادست و مناطق سردسیری و خوش آبوهوا در تابستان «گْرْیَه» و به آبادیهایی که در پاییندست قرار داشته و نسبت به «گْرْیَه» از رفاه بیشتری برای زندگی برخوردار بودند «گیلون» میگویند.
«گْرْیَه» ها یا همان مناطق ییلاقی مردمان تالش زبان، اسامی متفاوت و مختلفی داشت، آنها در نامگذاری «گْرْیَه» ها از مشخصات ظاهری و شاخص آن محل استفاده میکردند اما در نامگذاری مناطق قشلاقی خود همیشه از یک کلمه واحد، ثابت و جدید بهعنوان پسوند استفاده میکردند و آن کلمه «روخون» بود.
«روخون» علاوه بر اینکه معانی متفاوتی دارد اما ارتباط تنگاتنگی با «گیلون» دارد و همواره این دو کلمه با همدیگر معنی پیدا میکنند، «روخون» به معنی «مسیر، جریانِ رو به پایین، پاییندست و منتهیالیه» و «گیلون» هم به «محل یا مکانی گفته میشود که در پاییندست و منتهیالیه مسیر» قرار دارد.
نامگذاری مناطق قشلاقی توسط تالشیها به این صورت بود که آنها کلمه «روخون» را بلافاصله بعد از اسم منطقه قشلاقی خود (گیلونِ خود) میآوردند، در این رابطه میتوان از «موسْلَه روخون = موسلَرْخون» (ماسوله رودخان) و «گْشْتَ روخون =گشتَرْخون» (گَشْت رودخان) که محل قشلاق مردمان تالش زبان مناطق ماسوله و گَشت بوده است نام برد.
تالشهای منطقه ییلاقات قلعه رودخان هم بهواسطه وجود قلعه تاریخی در مسیرِ گیلونِ خود، از نام «قَلَه روخون» (قَلَه= قلعه + روخون) برای نامگذاری استفاده میکردند اما اشتباهی در ترجمه فارسی «قَلَه روخون» رخداده که این اشتباه بهصورت زنجیرهوار تا به امروز تکرار شده و موجب انحراف ذهن پژوهشگرانی شده است که با اِتیمولوژی کلمات آشنایی کافی ندارند.
اشتباه کجاست؟!
به این اسامی دقت کنید: ۱- قلعه رودخان ۲- قَلَه روخون. بهاندازه کافی دلیل برای بهاشتباه پژوهشگران در این دو اسم وجود دارد؛ درواقع کلمه «رودخان» همان ترجمه اشتباه برای کلمه تالشی «روخون» است، این ترجمه اشتباه برای مخاطب چنین تداعی میکند که «روخون» مخفف «رودخان» است درصورتیکه اصلاً به این صورت نیست و «رودخان» هیچ سنخیتی با «روخون» ندارد، این دو کلمه تنها ازنظر واج آوایی شبیه یکدیگرند اما در معنی تفاوتهایی از زمین تا آسمان دارند؛ «روخون» یعنی «مسیر رو به پایین، منتهیالیه و پاییندست» و «رودخان» همان «رودخانه» است که بهمرورزمان «ه مقصوره» از آن حذف شده است.
البته اسامی خاصی ترجمه پذیر نیستند، یعنی باید به همان صورت اولیه خود در زبان ثانویه نوشته شوند. حالا درمییابیم که در نامگذاری فارسیِ تمام نقاطی که در آنها «روخون» به «رودخان» ترجمهشده چه اشتباه فاحشی صورت گرفته و منجر به چه سردرگمیهایی برای پژوهشگران شده است. برای مثال «قلعه رودخان»، «ماسوله رودخان»، «گشت رودخان» و… همگی ترجمههایی اشتباهاند و حالت صحیحشان همان «قله روخون = Ghala Rokhon»، «موسْله روخون = Mosla Rokhon» و «گشتَ روخون = Gshta Rokhon» است.
نام اصلی دژ باستانی واقع در ارتفاعات روستای قلعه رودخان چیست؟!
اگر از دوره معاصر صرفنظر کنیم باید بگوییم که در هیچ برههای از تاریخ، «قلعه رودخان» نامی برای دژ باستانی واقع در ارتفاعات منطقه قلعه رودخان نبوده است، نام فعلی یعنی «قلعه رودخان» نامی است که از وجود «قلعه» مشتق شده است. در مورد نام اصلی این کهن دژ در هیچیک از متون تاریخی نامی به میان نیامده و یا اینکه هنوز توسط محققان کشف نشده است اما آنچه از نقلهای سینهبهسینه به اهالی قلعه رودخان رسیده است نام «سَکسار» است، این نام باستانی نامی است که هم اهالی قلعه رودخان و هم تعدادی از محققان و تاریخپژوهان روی آن اتفاقنظر دارند.
در مورد نام اصلی این کهن دژ در هیچیک از متون تاریخی نامی به میان نیامده و یا اینکه هنوز توسط محققان کشف نشده است اما آنچه از نقلهای سینهبهسینه به اهالی قلعه رودخان رسیده است نام «سَکسار» است
البته اهالی قلعه رودخان این نام را «سگسال»، «سکسال»، «صلصال»، «سگسار» و حتی «صد سال» گفتهاند، در این میان، نام «صلصال» نامی آشناست که بر روی قلعهای نهاده شده که در منطقه «لیسار» شهر تالش وجود دارد، در مورد سازنده قلعه صلصالِ لیسار، افسانهای میگوید: صلصال نام حکمران مقتدری در منطقه لیسار بوده که اقدام به ساخت قلعه کرده است و نام وی نیز برای قلعهاش ثبتشده است، نام این شخص افسانهای بهعنوان سازنده دژ باستانی قلعه رودخان نیز در نقلهای شفاهی اهالی قلعه رودخان وجود دارد.
اما افسانهای دیگر توسط اهالی قلعه رودخان در مورد سازندگان دژ قلعه رودخان وجود دارد که در صورت اثبات فرضیه مطرحشده در این مقاله، میتواند مقرون به صحت باشد، البته به شرطی که به تمام پژوهشها و اسناد ناقص موجود در مورد تاریخ قلعه رودخان به دیده تردید بنگریم.
روایت اهالی از سازندگانِ دژ باستانی قلعه رودخان چیست؟!
اهالی قلعه رودخان میگویند دو برادر به نامهای «سَکْ» و «سار» قلعه را ساختهاند، یکی از برادران مسئول ساختن بخش شرقی و دیگری مسئول بخش غربی قلعه بوده است، این دو نمیدانستند که برادر و همخوناند اما پس از پایان یافتن ساخت قلعه از نسبت برادری همدیگر مطلع میشوند.
روایت دیگر این است که مدت طولانی طول کشیده تا قلعه ساخته شود و این دو برادر در پایان کار به دلیل تغییر چهره همدیگر را نشناختهاند، مثلاً میگویند ساخت قلعه صد سال طول کشیده و بعد از صد سال همدیگر را نشناختهاند، عمر دراز در ازمنه قدیم جای تعجب ندارد.
و اما اسناد و پژوهشها درباره تاریخ قلعه رودخان
پژوهشهای انجامشده بدون اشاره به هیچ منبع موثقی ساخت قلعه را با حدس و گمان به دوره ساسانیان نسبت میدهند و اسناد موجود حکایت از بازسازی قلعه طی چهار مرحله به ترتیب در دورههای سلجوقی، زندیه، اسحاقی و دوره معاصر دارد.
وجهتسمیه «سکسار»
«مرحوم چراغعلی اعظمی سنگسری» معتقد است در هفت بیت از شاهنامه از اسم سگسار (و نه سکسار) استفادهشده و چون این اسم در کنار مازندران و گرگان آمده پس درنتیجه سکسار (و نه سگسار) نیز میتواند مُعَرَّب شده نامِ زادگاه خودش یعنی «سنگسر» باشد.
استاد اعظمی از قلعهای به نام (کافر قلعه) در زادگاهش، سنگسر نام میبرد و داستانهایی نیز از گنجهای داخل آن قلعه ذکر میکند که بسیار شبیه نقلهای شفاهی اهالی قلعه رودخان در مورد گنجهای موجود در «دژ سکسار» است. (سکسار شکل دیگر سیستان یا سکستان است)
«محمد مسعودی» راوی سنتی تاریخ قلعه رودخان میگوید: تاریخ اصلی دژ قلعه رودخان به حدود پنج هزار سال میرسد و اسناد مکتوب شامل کتابهایی کهن در مورد تاریخ اصلی دژ سکسار وجود دارد که متأسفانه هنوز ترجمه نشده و در کشورهای هندوستان و انگلستان نگهداری میشود.
دکتر علی عبدلی در کتاب «تاریخ تالش» از «نامهای باستانی» دیگری تحت عنوان «نامهای گیتایی» نام میبرد که تماماً نام روستاهایی هستند که در حوالی منطقه قلعه رودخان قرار دارند، این نامها ازاینقرارند: لیسار، کُمسار، سِسار، دافسار، لاکسار، سُقالِکسار، زیمسار، زیگسار، پامسار و غیره. مشاهده میشود که وجه اشتراک تمامی این نامها با نام سکسار وجود پسوند «سار» است.
اما «سَکْ» به چه معناست؟!
سَک ها اقوامی باستانی بودند که ازقضا هم در منطقه گیلان، هم در سیستان و بلوچستان و هم در کشور هندوستان دارای سابقه سکونت و تمدن بودند، موضوع زمانی جالب میشود که بدانیم سابقه حضور این قوم در گیلان به حدود ۵ هزار سال پیشبر میگردد و این موضوع میتواند از ملاحظات موردبررسی جهت امکان ارتباط سازندگان دژ باستانی سکسار توسط قوم سَکا ها باشد.
از نکات ارائهشده و همچنین هماهنگی بین اتیمولوژی واژه سکسار با نقلهای شفاهی تاریخ قلعه رودخان چنین استنباط میشود که دژ قلعه رودخان با نام باستانی سَکسار نه در دوره ساسانیان بلکه در دورههای پیشازتاریخ و توسط اقوام سَکا ساخته شده است.
حیدرآلات رودخانه همجوار دژ باستانی سکسار
یکی دیگر از اشتباهاتی که پژوهشگران در مورد قلعه رودخان مرتکب میشوند این است که تصور میکنند نام رودخانه همجوار کهن دژ سکسار نیز قلعه رودخان است، درصورتیکه این امر کاملاً اشتباه است، این رودخانه با نام «رودخانه حیدرآلات» در «کتاب گیلان» معرفیشده است.
«رودخانه حیدرآلات» یکی از تقسیمات فرعی رود شاخرز است که به تالاب انزلی میریزد. «رود شاخرز» از ارتفاع سه هزار متری «مَتِه خانی» (با نام تالشی «مَتَه خونی» که یکی از ییلاقات منطقه قلعه رودخان است) سرچشمه میگیرد و به دوشاخه «گَشت رودخان» و «قلعه رودخان» منشعب میشود.
شاخه قلعه رودخان خود به دوشاخه «حیدرآلات» و «نظرآلات» تقسیم میشود، شاخه حیدرآلات به دژ سکسار و شاخه نظرآلات به روستای فوشه منتهی میشود و شاخههای حیدرآلات و نظرآلات در «روستای قلعه رودخان» (و نه دژ قلعه رودخان یا همان دژ سکسار) دومرتبه به همدیگر میپیوندند و تبدیل به یک شاخه میشوند که این شاخه واحد با نام (رودخانه قلعه رودخان) شناخته میشود، بنابراین؛ دژ سکسار در محدوده «رود حیدرآلات» قرار دارد (و نه «رود قلعه رودخان»)
«روستای قلعه رودخان» (قله روخون) کجاست؟!
قله روخون یا قلعه رودخان محل قشلاقی مردمان تالش زبان این منطقه بوده است، مردمان ییلاقنشین این مناطق برای دسترسی به قلعه روخون از دو مسیر میتوانند استفاده کنند: ۱- از مسیر قَلَه دَنَه (قلعه دهنه) ۲- از مسیر فوشه.
از یالِ سمت راستِ ارتفاعات ییلاقی قلعه رودخان که برویم به دژ سکسار میرسیم، در امتداد این مسیر و پس از گذشتن از دژ به کوهپایه میرسیم که اصطلاحاً به آن قَلَه دَنَه (قلعه دهنه) میگویند، پس از قله دنه روستای حیدرآلات و سپس قله روخون یا روستای قلعه رودخان قرار دارد. از یالِ سمت چپِ ارتفاعات ییلاقی قلعه رودخان که برویم به فوشِه میرسیم. در امتداد این مسیر و پس از گذشتن از بقعه آقا شیخ جمال به کوهپایه میرسیم که اصطلاحاً به آن فوشِه میگویند. پس از روستای فوشه نظرآلات قرار دارد (که امروزه جزئی از فوشه محسوب میشود) و سپس قله روخون یا روستای قلعه رودخان قرار دارد.
دژ سکسار در هیچ زمانی از قلاع اسماعیلیان نبوده است
در برخی منابع آمده که قلعه رودخان مدتی در دست اسماعیلیان بوده است، در رد این ادعا فقط کافی است تا سالهای فعالیت اسماعیلیان را بدانیم، سال ۴۸۳ ه. ق مصادف با تصرف دژ الموت به دست حسن صباح و سال آغاز فعالیت منسجم اسماعیلیان ایران است، فعالیت بیوقفه اسماعیلیان تا سقوط دژ الموت به دست هُلاکو به سال ۶۵۴ ه. ق یعنی به مدت ۱۷۱ سال تداوم داشت.
جالب است بدانید در تمام این ۱۷۱ سال هیچگاه فومن به تصرف هیچ بیگانهای درنیامده است، در ثانی مذهب حکام فومنی در این مقطع، «سنی شافعی» بوده و آنچه از مذهب اسماعیلیان بهدستآمده «شیعه هفتامامی» و در مقطعی هم «سنی شافعی» بوده است، آیا منطقی به نظر میرسد که اسماعیلیان اقدام به فتح فومن و یا دژ سکسار کنند ولی در هیچ منبعی به آن اشارهای نکنند؟
به گزارش گیلان شهر ، حیدرلات، نظرلات، قله دنه و فوشه همگی جزو اراضی قله روخون محسوب میشوند، قله دنه و فوشه جز نامهایی هستند که از ابتدا بر روی مناطق کوهپایهای در یالهای راستی و چپیِ ییلاقات قلعه رودخان وجود داشتهاند اما نامهای حیدرآلات و نظرآلات بعدها و بهطور مشخص سالها پس از اسلام به وجود آمدهاند، بنا بر نقل و قولهای شفاهی حیدر و نظر دو نفر از اهالی قله روخون بودند که به ترتیب در محلهای حیدرآلات و نظرآلات سکونت داشتند.
بعدها و بهتدریج این محلها که بهطورکلی شامل قله روخون میشدند، به نامهای حیدرآلات و نظر آلات درآمدهاند، علاوه بر اینکه در زبان تالشی کلمه «لات» به زمین بایر، هموار و دستنخورده گفته میشود، بنابراین؛ نام این محلها به تالشی «حَیدَری لات» (به معنی لاتِ متعلق به حیدر) و «نظری لات» (به معنی لاتِ متعلق به نظر) بوده است که بهتدریج به «حَیدَرَلات» و «نَظَرَلات» در زبان تالشی و در ترجمه به فارسی بهاشتباه به «جمع مکسر عربی» درآمده و به «حیدرآلات» و «نظرآلات» ترجمهشده است، درواقع ترجمه صحیح همان «حَیدَرَلات» و «نَظَرَلات» هستند.
انتهای پیام/۸۴۰۰۷