هنر بزرگ امام خمینی که توانست انقلاب اسلامی را با پشتوانه مردمی به پیروزی برساند و بدون استفاده از سلاح و حکم جهاد و توسل به زور و خشونت، رژیم تا دندان مسلح پهلوی را علیرغم حمایت‌هائی که از دو بلوک شرق و غرب داشت از پا درآورد، این بود که زبان مردم بود و برای تحقق مطالبات مشروع مردم تلاش می‌کرد. کسانی که می‌خواهند در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی موفق باشند، به ویژه آنها که برای خود نسبتی با امام تعریف می‌کنند، باید به سیره آن عبد صالح خدا در همراهی با مردم و وفاداری به سایر امتیازاتش پای‌بندی عملی نشان بدهند.

از میان موضوعات داخلی آزاردهنده مردم در حال حاضر، تهدیدهای ناشی از حضور بیش از اندازه اتباع افغانستانی در ایران یکی از مهم‌ترین‌هاست. مردم ایران از نیم قرن قبل که افغانستان در اثر تهاجم ارتش سرخ شوروی دچار التهابات سیاسی – امنیتی شد، با آغوش باز پذیرای پناهجویان افغانستانی در مناطق مختلف کشور بودند و در طول بیش از چهار دهه گذشته بدون هیچ مشکلی با آنان زندگی مسالمت‌آمیز داشتند. بسیاری از اتباع افغانستان در مدارس و دانشگاه‌های ایران درس خواندند و به مدارج عالی علمی، صنعتی و پژوهشی رسیدند و منشا خدمات خوبی در ایران، افغانستان و سایر کشورها شدند. یکی از توصیه‌های موکد امام خمینی نیز حمایت از مهاجرین افغانستانی و رفتار مهربانانه با آنها و کمک به مردم این کشور برای غلبه بر دشمنان خارجیشان بود و همینطور مقابله با احزاب وابسته به بیگانگان که با در دست گرفتن حاکمیت، مردم مسلمان افغانستان را در چنبره استعمار و استبداد گرفتار کرده بودند. مردم و دولت ایران به این توصیه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی عمل کردند و سرانجام ارتش سرخ شوروی از افغانستان عقب‌نشینی کرد و مجاهدین افغان حکومت کشورشان را در دست گرفتند.

موقعیت ویژه افغانستان، آمریکا را به طمع انداخت و با ایجاد گروه‌های تکفیری به جان مجاهدین افتاد. طالبان ۵ سال در دهه ۷۰ بر افغانستان حکومت کرد و با واقعه انفجار برج‌های دوقلوی نیویورک در سال ۱۳۸۰ بهانه‌ای به دست آمریکا افتاد و افغانستان را اشغال کرد. بعد از ۲۰ سال در مرداد ۱۴۰۰ با انعقاد پیمانی محرمانه افغانستان را تحویل طالبان داد با ۸۳ میلیارد دلار تجهیزات پیشرفته نظامی و گرفتن این تعهد از طالبان که برای اجرای توطئه‌های واشنگتن گوش به فرمان واشنگتن باشد. ماجرای ورود اتباع افغانستانی به ایران از این مقطع تفاوت چشمگیری با گذشته کرد. نفوذی‌های طالبان، گروه گروه به ایران سرازیر شدند بطوری که در مدت کوتاهی، تعداد اتباع افغانستانی داخل ایران از چند صد هزار نفر به بالای ۱۰ میلیون نفر رسید و بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک دربست در اختیار آنها قرار گرفتند، حاشیه شهرهای بزرگ و مراکز حساس به تصرف اتباع افغانی درآمد، در مشهد و شیراز و کرمان عوامل نفوذی طالبان با ایجاد انفجارهای متعدد و تیراندازی‌ها و عملیات تروریستی به کشتار و ارعاب پرداختند، سرقت، تجاوز به نوامیس، عملیات قاچاق، در اختیار گرفتن نبض اقتصاد ایران در بسیاری از شهرها و ایجاد زمینه تهدیدهای امنیتی ازجمله پیامدهای حضور گسترده این مهمانان ناخوانده بود و هست.
حالا کسی که برای اتباع افغانستانی در حرم امام جلسه می‌گذارد و با ژست حاکمیتی به آنها می‌گوید: «تبلیغات بی‌دلیل شکل گرفته علیه مهاجران افغانستانی باید خنثی شود و شاید برگزاری این جلسه در این شرایط برای این بود که بگویم این تبلیغات دروغین است» و سپس از فاطمیون و خدمات آنها به دفاع مقدس سخن می‌گوید، به این سوال اساسی جواب بدهد که چگونه به خود اجازه می‌دهید نفوذی‌های طالبان با اینهمه جرم و جنایت و تهدیدهائی که برای امنیت ملی ایران عزیز به وجود آورده‌اند را با فاطمیون که همه ما قدردان آنها هستیم مقایسه کنید؟ شما یا از افکار عمومی مردم ایران که یکپارچه خواستار اخراج اتباع غیرمجاز افغانستانی هستند بی‌خبر هستید که در اینصورت حق اظهارنظر در این زمینه را ندارید و یا اطلاع دارید و اینگونه برخلاف اراده مردم ایران از تهدیدکنندگان امنیت کشور حمایت می‌کنید که باید بپذیرید در جهت خلاف خواست مردم حرکت می‌کنید. چنین فردی چگونه به خود حق می‌دهد سخن حق هشداردهندگان درباره تهدیدهای اتباع غیرمجاز افغانستانی را دروغ بداند و در عین حال از انتساب خود به امام خمینی سخن بگوید؟ خواص، از انگیزه شما برای حمایت از جماعت موردنظرتان جهت گرم کردن بازارتان اطلاع دارند، کاری نکنید که جزئیات آن را به اطلاع عموم برسانند. پرونده تشریفاتی ساختن حرم امام ساده‌زیست، جهت درس گرفتن از روزگار برای شما کافی نیست؟!