قطبی در گفتوگوی اختصاصی با حمید جعفری در سایت نیوکانادا مدیا به یاد میآورد که از زمانی که کودکی نوپا بود در خیابانهای تهران بازی میکرد و عاشق فوتبال بود.
قطبی گفت: «هر وقت که اجازه داشتم در خیابان بازی می کردم. از سال ۱۹۶۴ تا اوایل دهه ۷۰، زیرساختهای زیادی برای بازیکنان جوان برای داشتن زمین چمن، لباس و یا مربی وجود نداشت. ما در خیابانها بازی می کردیم و از توپهای پلاستیکی و آجر به عنوان گل در بازیهای گل کوچیک استفاده می کردیم.»
او در ۱۳ سالگی به ایالات متحده آمریکا نقل مکان و در آنجا ماجراجویی مربیگری خود را در حالی که هنوز نوجوان بود آغاز کرد. او کار را با بچه های خردسال شروع کرد، برای تیم های مختلف جوانان به میدان رفت و در نهایت در ۱۷ سالگی در UCLA بازی کرد.
قطبی با نگاهی به تصمیمات مهمی که در دوران حرفهای خود گرفته و مشکلاتی که در تلاش برای تثبیت خود به عنوان مربی با آن روبه رو بوده، یک انتخاب مالی سخت را به یاد می آورد.
قطبی گفت: «من مدرک مهندسی داشتم و باید انتخاب می کردم که چگونه زندگی کنم. من می توانستم با فوتبال بازی کردن در لیگهایی که ۲۰۰۰ نفر تماشاگر داشتند درآمد کمی در حدود ماهیانه ۱۰۰ دلار داشته باشم. من میتوانستم بازی کنم و همچنان مهندس باشم، یا می توانستم همزمان مربیگری و بازی کنم و مهندسی را فراموش کنم.»
این یک چالش بزرگ برای او بود؛ به خصوص به این دلیل که در آن زمان، مربیگری در آمریکا بیشتر به عنوان یک سرگرمی نیمهوقت تلقی میشد تا یک حرفه واقعی! پس قطبی فضای خودش را درست کرد. او یک آکادمی فوتبال ساخت و به دلیل پرورش بازیکنان جوان و کمک به آنها در سطح بین المللی به شهرت رسید.
قطبی در طول دوران حرفهای خود مربی تیمهایی در سه جام جهانی بوده است. از جمله آنها رویارویی ایران و آمریکا در سال ۱۹۹۸ است که یکی از سیاسیترین بازیهای تاریخ جام جهانی بود. قطبی گفت: «این یک فرصت و بازی شگفتانگیز برای دو کشور قطبی بود تا از طریق دوستی و عشق به فوتبال با هم ملاقات کنند.»
قطبی زمانی که در اوایل دهه ۲۰۰۰ مربیگری تیمهای کره جنوبی را آغاز کرد و دو بار با این تیم به جام جهانی رسید. او میگوید که مردم ایران متوجه شدند یک ایرانی متولد شده که در بالاترین سطح فوتبال کار میکند.
شانزده سال پیش، هواپیمای قطبی در فرودگاه بینالمللی مهرآباد در تهران، در میان انبوه هواداران باشگاه پرسپولیس فرود آمد. اینجا بود که پس از کسب پیروزیهای مهم لقب «افشین امپراتور» به او داده شد.
او سعی کرد ذهنیت حرفهایتر، ظریفتر و باکلاستر را به فوتبال ایران بیاورد. او معتقد بود که برد همراه با بازی جذاب، هجومی و فوتبال هیجان انگیز در بین هواداران طنینانداز می شود. او قصد داشت با همه آنها ارتباط برقرار کند. قطبی افزود: «فکر میکنم همین رویکرد بود که ما را قهرمان کرد و در نهایت من را به عنوان سرمربی تیم ملی ایران رساند.»
قطبی از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ سرمربی تیم ملی ایران شد. اما او یک حسرت دارد و آن اینکه به جام جهانی فوتبال ۲۰۱۰ راه نیافته است. قطبی گفت: «متاسفانه کار در تیم ملی ایران در زمانی اتفاق افتاد که ناآرامیهای سیاسی زیادی به من اجازه نداد تیم مورد نظرم را بسازم. انتخاب محمود احمدینژاد به عنوان رئیس جمهور و جنبش سبز باعث ناآرامی سیاسی اطراف تیم شد که نتیجه ما را تحت تاثیر قرار داد.»
او قبل از ورود به کانادا برای مربیگری ونکوور اف سی به تیمهایی در آسیا رفت. قطبی میگوید: «آنچه در ونکوور مرا تحت تأثیر قرار می دهد این است که تنوع یک چیز است، اما هماهنگی در این تنوع چیز دیگری است. ما تیمی متشکل از بازیکنانی از کشورهای لبنان، عراق و ایران، کره، چین، مکزیک، هند و کشورهای آفریقایی یا کانادایی از ساحل عاج داریم. بنابراین، ما تیم بسیار متنوعی داریم. ترکیبی از تلاش، فداکاری و آموزش برای مهاجران و پناهندگان لازم است تا به اهداف خود برسند. با این حال فاکتور اشتیاق نیز وجود دارد. همیشه باید چیزی را پیدا کنید که به آن علاقه دارید. اگر به هر چیزی علاقه دارید، مایلید ۲۴ ساعت شبانه روز کار کنید. حتی اگر هزینه و بهای آن چیزی نباشد که شما میخواهید. از طریق تعهد و پشتکار خود، می توانید در آن رشته خاص، هنر، موسیقی، فوتبال و ورزش، پزشک بودن، معلم بودن و غیره بهترین باشید.»