رویداد ۲۴| گروه تاریخ: «برخیز و فروغ یاب، زیرا نور تو فرا رسیده است و جلال خداوند بر تو طلوع کرده است.» (اشعیا ۶۰:۱)
از نخستین ایام شکلگیری کلیسای کاتولیک تا روزگار ما، رهبران آن چهرههایی از قارهی اروپا بودهاند؛ رم، آوینیون، مونیخ، لهستان و یکبار نیز استثنائا از آرژانتین. تاکنون هیچ پاپی از ایالات متحده انتخاب نشده بود. البته این امر دلایل خود را داشت: اغلب مردم آمریکا پیرو مسیحیت پروتستانی و انواع مختلف آن هستند. سیاستمداران نخبه و پدران بنیانگذار آمریکا نیز اغلب دل در گرو آرمانهای عصر روشنگری داشتند و پاپ و کلیسای کاتولیک را دشمن خود میدانستند. اما امروز فردی از ایالات متحده به مقام پاپی رسید و این امر در حکم شکستن دیواری است در اثر قرنها اختلاف و نزاع فکری کلیسای کاتولیک و ارزشهای مدرن آمریکایی شکل گرفته بود.
بیوگرافی پاپ جدید
رابرت فرانسیس پرِووِست در ۱۹۵۶ در خانوادهای مهاجرتبار در جنوب شیکاگو به دنیا آمد؛ شهری که صنعت فولاد و مهاجرت، تنوعی کمنظیر در آن پدید آورد. او در مدارس کاتولیک رشد کرد، در کلیسای محل خدمت میکرد و پیش از سیسالگی، مدرک دکترای حقوق کلیسا را از دانشگاه پاپی سنت توماس آکویناس در رم گرفت. اما حلقه اصلی هویت او نه تالارهای آکادمیک، بلکه محلات فراموششده لیما و چیکایو در پرو بود؛ جایی که دو دهه از زندگیاش را میان محرومانِ مهاجر و کارگر گذراند.
همانجا بود که پرِووِست با روح زمانه پیوند خورد: مهاجرتهای وِنزوئلاییها، فروپاشی نظامهای حمایتی و چرخه فقر مزمن. در این میدانِ بینامونشان، روحانیت برای او نه ردایی تشریفاتی، که گِلی بر کفش و زبانی همدلانه بود؛ همان تجربهای که بعدتر نگاهش را به «اسقفِ در میان مردم» شکل داد: «اسقف شاهزادهنشین نیست؛ همراه و همپیمان رنجدیدگان است.»
پرِووِست پیش از درگذشت پاپ فرانسیس، مرکز انتخاب و ارزیابی اسقفان سراسر جهان را اداره میکرد؛ جایگاهی که او را به چهرهای قابلِ اعتماد نزد کاردینالها بدل ساخت. این زمینه، همراه با سابقه حضور طولانی در آمریکای لاتین، توضیح میدهد که چرا نامش در ساعات پایانی کنگره، تنها پس از پنج رأیگیری، به اجماع رسید؛ اجماعی که پرهیزکارانِ پیر واتیکان را با بیشترین جمع رأی در نیمقرن اخیر همراه کرد و نخستین پاپ آمریکایی را به جهان معرفی نمود.
راز نام «لئو»؛ از گفتوگوی بیسلاح با آتیلا تا منشور کارگری «رِروم نوواروم»
نام پاپها چیزی فراتر از یک امضاست؛ نقشه راهی نمادین است که مسیر آینده را آشکار میکند. پرِووِست با برگزیدن «لئو چهاردهم» جای خود را در قوس بلند تاریخ کنار سیزده لئوی پیشین نشاند. نام «لئو» در تاریخ کلیسا، بار معنایی عمیق و نمادین دارد؛ نامی که در بزنگاههای تاریخی همواره با اصلاح، عقلانیت سیاسی و حمایت از عدالت اجتماعی پیوند خورده است.
نخستین و برجستهترین آنها، لئوی کبیر (Leo the Great) بود؛ پاپی که در قرن پنجم میلادی، در دورهای که رم در آستانه سقوط کامل به دست اقوام مهاجم بود، تنها با قدرت کلام و دیپلماسی، آتیلا، فرمانروای هراسانگیز هونها را از حمله به رم بازداشت. او بدون آنکه شمشیری از نیام بیرون کشد، رم را نجات داد و نام خود را در تاریخ بهعنوان نماد عقلانیت سیاسی و رهبری خردمندانه ثبت کرد.
چند سال بعد، همین پاپ در مواجهه با پادشاه وندالها که شهر رم را در خطر غارت قرار داده بود، توانست با مذاکره جان هزاران نفر از ساکنان رم را نجات دهد و از ویرانی کلیساهای تاریخی جلوگیری کند. لئوی کبیر نه تنها در عرصه سیاست بلکه در عرصه الهیات نیز چهرهای برجسته بود و با مبارزه با بدعتها، نقش تعیینکنندهای در تثبیت آموزههای مسیحی ایفا کرد.
قرنها بعد، در آستانه ورود کلیسا به دنیای مدرن، لئوی سیزدهم (Leo XIII) در سال ۱۸۷۸ به پاپی رسید. او در دورانی که جنبشهای کارگری در اروپا سر برمیآوردند و سرمایهداری صنعتی با بیعدالتیهای گسترده همراه بود، منشور معروف خود، Rerum Novarum را صادر کرد. این سند تاریخی، برای نخستین بار موضع رسمی کلیسای کاتولیک را درباره عدالت اجتماعی، کرامت نیروی کار و حقوق کارگران اعلام کرد.
بیشتر بخوایند: رابرت پرووست کیست؟ | پاپ جدید کاتولیکهای جهان؛ چهره مخالف ترامپ؟
او در این بیانیه تاریخی، بر ضرورت پرداخت دستمزد عادلانه، ایجاد شرایط ایمن کاری و به رسمیت شناختن حق تشکیل اتحادیههای کارگری تأکید کرد؛ در عین حال، از حقوق مالکیت و اقتصاد آزاد نیز دفاع نمود. این رویکرد متعادل و انسانی، بعدها به یکی از ستونهای اصلی آموزههای اجتماعی کلیسا تبدیل شد و تا امروز در قالب جنبشهای عدالت اجتماعی در سراسر جهان بازتاب یافته است.
دستور کار پاپ جدید؛ سنت، مدرنیته و مناقشات دیرینه
پاپ فرانسیس در مسیری محتاطانه، زنان را به پستهای مدیریتی واتیکان گماشت و کمیسیونی برای بررسی شماسگری زنان برپا کرد. لئوی چهاردهم نیز در مقام کاردینال با افزودن سه زن به کمیته رایدهنده انتصاب اسقفها ادامه دهنده این مسیر شد؛ اما همانگونه که در سال ۲۰۲۳ گفت، کشیشیِ زنان را «راهحل خودکارِ رفع تبعیض» نمیداند: «روحانیت، اختصاصیترین زبان کلیساست؛ روحانی شدن زنان ممکن است باری بیفزاید، و نه بار را بزداید.» با این اوصاف، جدال میان جناح سنتی واتیکان و جنبشهای فمینیستی درون و بیرون کلیسا از نخستین میدانهای آزمون او خواهد بود.
اقلیم؛ «اقصای زمین ملک خداست»
در سالهایی که پرِووِست بهعنوان مدیرِ آگوستینیها سخن میگفت، بارها عبارت «از حرف به عمل» را درباره بحران اقلیمی تکرار کرد. او «تسلط بر آفرینش» را اگر به «سلطهی بر طبیعت» بدل شود، خیانتی به پیام کتاب مقدس میدانست. این رویکرد، دنبالهی مستقیم منشور Laudato Si پاپ فرانسیس است؛ سندی که آبوهوای جهان را، مسئله محیط زیست را، مسئلهای لاهوتی اعلام کرد.
مهاجرت، قدرت نرم و سیاست جهانی
لئوی چهاردهم همان فردی است که در رسانههای اجتماعی از سیاستهای ضدمهاجرتی کاخ سفید به تندی انتقاد کرد و پای مهاجران ونزوئلایی را شستوشو داد. این سابقه احتمالا او را به بازیگری فعال در پروندههای پرتنش مهاجرت در آمریکای لاتین، مدیترانه و مرزهای اروپا بدل خواهد کرد؛ جایی که واتیکان میتواند به میانجی «قدرت نرم ایمان» نقشی مسالمتآمیز ایفا کند.
واتیکان در قرن بیستویکم
واتیکان امروز در وضعیت وخیمی قرار دارد: از یک سو پروندههای گسترده سوءاستفاده جنسی، از سوی دیگر بحران مالی و شفافیت حسابرسی، علاوه بر اینها بیاعتمادی نسل جوان و بیاعتنایی به نهادهای سنتی، اینها همه مشکلات بزرگ واتیکان هستند.
پاپ لئوی چهاردهم، نخستین رهبر کلیساست که زبان مادریاش انگلیسی است. او میتواند پیام عدالت اجتماعی و معنویت را با بیانی تازهتر به قدرتهای جهان برساند؛ اما همین ویژگی، انتظارات را از توان مدیریت او بر دستگاه سالخوردهی کلیسای رومی چند برابر میکند.
لئوی چهاردهم میراثدار صخرهای است که طبق وعده، «درهای دوزخ بر آن چیره نخواهند شد»، ولی در برابر توفانِ بیاعتمادی جهانی، پیروزی صرفا وعدهای روحانی نیست؛ بلکه نیازمند سیاست، شفافیت مالی و گفتوگوی با جامعه مدنی است. چه بسا تجربه مدیریتی آمریکایی لئوی چهاردهم، نخستین بارقه امید برای نظمدهی دوباره به سازوکار پرهزینه واتیکان باشد.
اینک نگاه جهانیان به فردی دوخته شده که باید میان سنگینی سنت و فورانِ نیازهای زمانه، پلی بزند؛ پلی نه فقط برای مؤمنان به مسیح، که برای تمام انسانها. در روزگاری که سیطره تکنولوژی، سودای قدرت و هیاهوی بیپایان مصرف، جان انسان را در برهوتی از بیمعنایی و سرگشتگی رها کرده، کلیسای کاتولیک بار دیگر در آستانه آزمونی تاریخی ایستاده است. پرسش بزرگ امروز این است که کلیسا در کجای این توفان سهمگین خواهد ایستاد، اینکه آیا پدر مقدس میتواند نوری بر این تاریکی بیانتها بتاباند؟ نوری که تمام انسانهای خسته از اضطراب و حیرانی روزگار، در پرتو آن آرامش و معنا بیابند. باشد که که در این دقایق، پژواک آن کلمات کهن دوباره در گوش جان بشر طنینانداز شود: «نزد من آیید،ای تمامی زحمتکشان و گرانباران؛ و من شما را آرام خواهم بخشید.» (انجیل متی ۱۱:۲۸)