حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم، درباره این موضوع گفت: «آنچه امروز میبینیم، مظلومیت یکی دیگر از همردیفهای توسعهای ایران یعنی انسداد مرزها در مقابل مافیای قاچاق است.
به گزارش نامه نیوز بخشهایی از گفت و گوی فلاحت پیشه را در ادامه میخوانید:
در ۲۰سال اخیر ردیفبودجهای تحت عنوان انسداد مرزها وجود داشته است که من در دورانی که به نمایندگی از کمیسیون امنیت امنیت ملی در کمیسیون تلفیق مسئولیت داشتم، بیشترین دفاع را از موضوع انسداد مرزها به عمل میآوردم.
حتی قرار شد که بخشی از جرایمی که برای مقابله با قاچاق کاملا و سوخت وضع میشد علاوه بر ردیف بودجه، برای اسنداد مرزها هزینه شود، اما نتیجه امروز نشان میدهد اسنداد مرزها با شکست مواجه شده است و نتیجه به دستآمده قابل دفاع نیست.
وضعیت مرزهای ایران را با مرزهای ترکیه مقایسه کنیم؛ ترکیه بعد از جنگ سوریه با موج آوارگانِ پناهنده مواجه شد. این کشور حدود سه میلیارد دلار برای جلوگیری از گسترش پناهندگان از اتحادیه اروپا دریافت میکرد که تمام این عدد را صرف ایجاد دیواری با ارتفاع سه متر کرد و در آخرین مرحله احداث دیوار هم، مسلسلهایی خودکار بر بالای دیوار مستقر کرد تا اگر نگهبانها به دلیلی اعم از رشوه، بیتوجهی و… در حفاظت از مرزها غفلت کردند، مسلسلها مانع ورود غیر قانونی افراد شوند، اما در ایران طرح انسداد مرزها با موفقیت پیش نرفت».
«دلیل اصلی شکست طرح انسداد مرزها هم قدرت جریانهای مافیایی است که در حوزه قاچاق سوخت، مواد مخدر و انسان کار میکنند. برای نمونه بسیاری از پناهندگان و مهاجران را وارد خاک ایران میکنند و ظرف ۲۴ساعت جای خوابشان را هم مشخص میکنند و در ۴۸ساعت شغل هم برایشان پیدا میکنند؛ در صورتی که بسیاری از جوانان ایرانی بیکار هستند.
تجارت مواد مخدر، سوخت و انسان تبدیل به مثلث مافیاییای شده است که همچون پیکانی سیاست انسداد مرزها را با شکست مواجه کرده است. متأسفانه آن بخش از دستگاههایی که مدعی ایجاد امنیت هستند حتی اجازه بازرسی و نظارت بر مناطق حساس مرزی را نمیدهند و اینگونه است که ضربهای امنیتی به مؤلفههای امنیتی وارد میشود؛ ضربهای خزنده و مداوم در قالب آن مثلث که آسیبش بلندمدت است».
انگار نوعی بیتفاوتی نسبت به این مافیا ایجاد شده و گاهی به این موضوع اعتراض میشود مانند حالا که به پاسگاهی مرزی حمله شده است و افکار عمومی تحت تأثیر قرار گرفته است.
دستگاههای نظارتی اگر میخواهند موضوع مرزی شرق کشور حل شود و امنیت به مرزهای شرق ایران بازگردد، باید آن مثلث شوم را شناسایی و با آن مقابله کنند و دست مافیا را ببندند تا خود به خود امنیت به مرزهای شرقی برگردد.
اکنون حمله به کلانتری زاهدان را باید مربوط به مرزهای پاکستان دانست، اما نه پاکستان و نه افغانستان هیچوقت حاضر نشدند که پروتکل امنیتی مشخصی را امضا کنند تا منجر به ناامنی در مرزهای ایران نشود.
واقعیت این است که با ورود آمریکا به افغانستان قدری موضوع امنیت مرزها حل شده بود، اما حالا و با خروج نیروهای آمریکایی اوضاع خوبی را شاهد نیستیم. اکنون گروههای تروریستی در افغانستان و سازمان اطلاعات محرمانه ارتش پاکستان با ایجاد ناامنی مرزی سعی در ایجاد قدرت برای خود هستند.
من یک بار دیگر هم گفتم و حالا هم میگویم که به جای فرزندان این مردم، آقازادگان سیاسی و اقتصادی سربازی خود را در مرزها بگذرانند تا فرزندان بیچاره این مردم عادی با حداقل آموزشها در مرزها کشته نشوند. ما در موضوع افغانستان باید شاهرگ مالی طالبان را قطع کنیم و مانع قاچاق آنها شویم.
سیاست بعدی طالبان جایگزین کرد مواد مخدر صنعتی به جای مواد مخدر سنتی است که در آن صورت مواد مخدر به حربهای از سوی طالبان علیه ایران تبدیل میشود و حتی به مراتب بدتر و خطرناکتر از موضوع آب هیرمند است. من به صراحت میگویم هیچکس نگوید که مردم ایران همخانواده طالبان هستند. شاید خودشان از خانواده طالبان باشند، اما لطفا وضعیت خود را به ملت ایران تعمیم ندهند، زیرا ملت ایران هیچ قرابت فکری، فرهنگی و هویتی با طالبان نداشته و ندارد و نخواهد داشت.