گیلان شهر :مرور کارنامه دولت سابق نشان میدهد که اولویت دیپلماسی گذشته تنظیم و بازتعریف روابط جمهوری اسلامی ایران با جهان بود و جهان هم از زوایه دید روحانی و ظریف به امریکا و اروپا و انجام مذاکرات هستهای و شکلگیری برجام با آنها خلاصه میشد و در نهایت سیاست خارجی روحانی در همه ابعاد و شئونش به دیپلماسی برجامی تقلیل پیدا کرد.
ویرانگری و کارنابلدی سیاستورزی مبتدیانه مسئولان اجرایی کشور در دهه ۹۰ باعث قربانی شدن منافع ملی و نابودی زندگی مردم و هزینه سنگین از جیب ملت ایران برای کارآموزی دولتمردان پیشین شد.
این هزینهکرد باعث شد حسن روحانی سالها بعد از این ادعا که «خوشبینی در دنیای سیاست یا بدبینی خیلی معنا ندارد و ما باید واقعبین باشیم» (دهم اردیبهشت سال ۱۳۹۳ در گفتوگوی تلویزیونی) عدول کرده و بگوید «خوشبینی به برجام به معنای خوشبینی به ابرقدرتها نیست. به برجام خوشبینیم و به امریکا بدبین هستیم.»(بیست و چهارم آذرماه ۱۳۹۵) و چه هزینهها از جیب ملت ایران هزینه شد تا آقای روحانی بفهمد که در دنیای سیاست، خوشبینی و بدبینی معنا دارد!
شاید بتوان سیاستورزی روحانی و ظریف را در ۸ سال ۱۴۰۰_۱۳۹۲ در حوزه خارجی، ملغمهای از «سیاست گدایی توجه غربیها» با انبوهی از «ندانمکاری» و «سردرگمی» معرفی کرد که علاوه بر پیچیدهتر شدن پرونده هستهای، موجب آشفتهتر شدن وضعیت کشور در مناسبات خود با دیگر کشورها در حوزههای مختلف شود.
کاهش سطح روابط با کشورهای همسایه، بیاعتنایی به دست دوستی کشورهای دوست در شرایط سخت دوران تحریم برای جلب رضایت دولتهای اروپایی و امریکا، عدم استفاده از ظرفیتهای مختلف کشورهای همسایه و آفریقایی و… برای گسترش گستره تجاری و اقتصادی و…، تنها بخشی از لطمات و صدمات بیپایان این نوع سیاستورزی و نگاه مبتدیانه به مسأله دیپلماسی بوده است.
اما سیره آیتالله رئیسی در مدت ۲۰ ماه گذشته در گرهگشایی از کلاف سردرگم دستگاه سیاست خارجی نشان داد که او برخلاف سلف خود که بیشتر با القاب و عناوینی مانند «حقوقدان» و «شیخ دیپلمات» سرگرم ایراد سخنرانی بود، مردی است «عملگرا».
آیتالله رئیسی که با فهم دقیق و عمیق به میدان پا گذاشته بود، میدانست سیاست خارجی موفق بیش و پیش از هر چیز مستلزم طراحی راهبردی، اراده سیاسی و هنر ایجاد فرصت است. از همان ابتدا با فعال کردن و بههم پیوند دادن زنجیرهای از وزارتخانههای متعدد در حوزههای مختلف با تکیه بر اصول انقلابی و در نظر گرفتن منافع ملی، به مدعیان بلد بودن زبان دنیا این مسأله را آموزش داد که دیپلماسی نه به معنای سازش و عقبنشینی که هنر و توان اعمال مسالمتآمیز قدرت در نظام بینالملل به نفع منافع جمعی مردم است.
باز کردن قفل واردات واکسن در اوج بحران کرونا در کمترین زمان ممکن و ریشهکن کردن این ویروس منحوس که روزانه جان قریب به ۷۰۰ نفر از هموطنان عزیز ما را میگرفت، اولین گام محکم دولت سیزدهم برای نشان دادن رویه جدید دولت مستقر در حوزه دیپلماسی بود.
عضویت در سازمان همکاری شانگهای، انعقاد ۱۴۷ تفاهمنامه همکاری در سفرهای خارجی، ایجاد بازارهای مختلف خرید نفت و افزایش چند برابری فروش نفت و دریافت ارز نفت فروخته شده، توافق با عربستان و آغاز روند برقراری ارتباط با مصر پس از چند دهه، رسیدن سرمایهگذاری خارجی به بیش از ۵ میلیارد دلار، افزایش چشمگیر تعاملات تجاری و اقتصادی ایران با کشورهای مختلف از ۱۰۰ تا ۴۰۰ درصد، صفر شدن ۸۷ میلیون بشکه میعانات روی دریا، آغاز روند اجرایی شدن توافقات جامع بلندمدت با روسیه و چین، شروع ساخت راهآهن رشت_آستارا با سرمایهگذاری روسیه، عبور نخستین قطار کریدور ریلی (قزاقستان_ترکمنستان_ ایران_ ترکیه)، توافق گازی با ترکمنستان و برقراری دوباره سوآپ گازی، پیروزی دیپلماتیک در سازمان ملل با کسب ریاست مجمع اجتماعی شورای حقوق بشر و گزارشگر کمیته خلع سلاح سازمان ملل علیرغم تحمیل فشارهای سنگین و توطئههای بزرگ دشمنان مردم ایران در عرصه بینالملل پس از اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ و… تنها گوشهای از دستاوردهای ملموس و واقعی سیاست خارجی دولت سیزدهم با مدیریت آیتالله رئیسی است.